هرآنچه باید در خصوص شاخص های کلیدی (KPI) بدانید
به گزارش اکسپرس بلاگ، اگر به عنوان یک دیجیتال مارکتر در فضای بازاریابی آنلاین فعال هستید، حتما عبارت شاخص های کلیدی عملکرد یا KPI را زیاد شنیده اید. قبل از اینکه به تعریف این اصطلاح بپردازیم به این نکته توجه داشته باشید که یکی از مهم ترین مزیت های بازاریابی دیجیتال نسبت به بازاریابی سنتی، همین شاخص کلیدی عملکرد است؛ اما چطور؟
فرض کنید یک کمپین بازاریابی ویدئویی را به وسیله شبکه های معروف و پرمخاطب تلویزیونی با هزینه بالا راه اندازی نموده اید یا برای نمایش تبلیغات خود از روزنامه های کثیرالانتشار یا بیلبوردهای پرهزینه استفاده نموده اید، آیا می توانید یک ابزار سنجش درست و دقیق از اندازه تعامل مخاطبان با تبلیغ مورد نظر داشته باشید؟ چند نفر بیلبورد مورد نظر را دیده اند؟ محتوای شما به وسیله چه تعداد افراد و با چه ویژگی هایی دیده شده است؟
اینها سؤالاتی است که روینمودهای بازاریابی آفلاین پاسخ قابل قبولی برای آنها نخواهد داشت و این در حالی است که دیجیتال مارکتینگ با دست پر به این سؤالات پاسخ می دهد.
شاخص ها کلیدی عملکرد (KPI) یک نقطه قوت در دیجیتال مارکتینگ محسوب می گردد. این شاخص ها ابزارهای دقیقی را برای سنجش کمپین های تبلیغاتی در اختیار دیجیتال مارکترها قرار می دهند. با معین KPI های مورد نظر و ارزیابی آنها، به راحتی می توان از اندازه تعامل کاربران با محتوای یک برند، تعداد مشتریان وفادار و احتیاجهای آنها و بسیاری از داده های ارزشمند دیگر آگاه شد.
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
شاخص های کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator) که به صورت مخفف، KPI شناخته می شوند، ارزش های قابل اندازه گیری هستند که بازاریاب های دیجیتال برای سنجش اندازه پیروزیت خود در تمام کانال های بازاریابی از آنها استفاده می نمایند.
شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ یک معیار قابل اندازه گیری برای ردیابی پیشرفت به سمت یک هدف خاص است. معین و اندازه گیری KPI ها به سازمان ها یاری می نماید تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نمایند و با داده ها و نتایج به دست آمده، عملکرد بهینه و مثبت تری را در آینده داشته باشند.
چرا به شاخص های کلیدی عملکرد در بازاریابی دیجیتال احتیاج است؟
اهمیت شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ، زمانی تعیین می گردد که در پی ارزیابی عملکرد بازاریابی خود باشیم. در جهانی امروز که دیجیتال مارکتینگ به عنوان یکی از بخش های حیاتی سازمان ها به شمار می رود و کمتر برندی وجود دارد که در فضای آنلاین فعالیت نداشته باشد، وجود معیارهایی برای آنالیز اندازه تأثیرگذاری برنامه های تبلیغاتی دیجیتال اهمیت زیادی دارد.
معین شاخص های کلیدی عملکرد مزایای قابل توجهی را برای برندها در پی دارد:
- معین اندازه پیروزیت کمپین های دیجیتال مارکتینگ
- روشن کردن مسیر فعالیت بازاریابی دیجیتال
- بهینه سازی کمپین ها و کانال های بازاریابی
- آنالیز اندازه تعامل با کاربران
- معین اندازه دسترسی به مشتریان تازه
- معین بودجه سالانه دیجیتال مارکتینگ برای سازمان
- و در نهایت، امکان فروش بیشتر محصولات و خدمات
معین KPI در دیجیتال مارکتینگ به سازمان ها یاری می نماید تا فرایندهای بازاریابی خود را مورد بازبینی قرار داده و بتوانند با مشتریان خود تعامل مؤثرتری برقرار نموده و مشتریان بالقوه بیشتری را در دایره مخاطبان خود قرار دهند.
هر برند در پی فروش محصولات و خدمات خود است و اگر بتواند به وسیله دیجیتال مارکتینگ، تعامل مؤثرتری را با کاربران برقرار کند، نتایج بهتری را به دست خواهد آورد. شاخص های کلیدی عملکرد نیز در دیجیتال مارکتینگ دقیقا همین کار را انجام می دهند، یعنی اندازه تأثیرگذاری و پیروزیت کمپین های بازاریابی دیجیتال را معین نموده و در نتیحه، عملنمودهای آینده یک برند را کارآمدتر خواهند کرد.
ویژگی های شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ
فرض کنید برنامه استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را تدوین نموده اید و در حال اجرای آن هستید؛ محتوای مورد نظرتان را در شبکه های اجتماعی و کانال های مورد نظر منتشر می کنید و کمپین های دیجیتال مارکتینگ را هم راه اندازی نموده اید. حالا زمان آن رسیده است که معیارهایی را برای اندازه گیری اندازه عملکرد استراتژی خود تعیین کنید و با معین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)، اقدامات بازاریابی و نتایج آن را آنالیز کنید.
اگر می خواهید به یک سنجش درست از عملکرد خود نزدیک شوید، باید یک سری ویژگی ها را هنگام معین شاخص ها کلیدی عملکرد، مد نظر داشته باشید.
معیارهای اندازه گیری شما در درجه اول باید شفاف و روشن باشند تا بتوانید عملکرد دیجیتال مارکتینگ خود را به طور دقیق ارزیابی کنید. پس تدوین شاخص های دقیق و شفاف، نخستین ویژگی است که در شروع این رویکرد باید آن را در نظر داشته باشید.
معین شاخص کلیدی عملکرد بر اساس مدل SMART
برای معین KPI صحیح باید مدل SMART را در نظر داشته باشید که یکی از مدل های معروف هدف گذاری محسوب می گردد. در مدل اسمارت، اهدافی که معین می کنید باید دارای این پنج ویژگی باشند: تعیین، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان مند.
در ادامه مدل اسمارت را در معین شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ بیشتر شرح می دهیم.
تعیین بودن
همانطور که در ابتدای این بخش خاطرنشان شد، شاخص ها کلیدی عملکرد باید شفاف و تعیین باشند تا امکان سنجش آن ها وجود داشته باشد. پس اولین ویژگی KPI در مدل اسمارت، تعیین بودن (Specific) است.
قابل اندازه گیری بودن
شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکیتینگ با هدف اندازه گیری اندازه پیشرفت برنامه ها و کمپین های بازاریابی معین می شوند، پس طبیعی است که باید قابل اندازه گیری (Measurable) باشند. چنین شاخصی باید کاملا واضح باشد تا همه اعضای تیم دیجیتال مارکتینگ قادر به اندازه گیری آن باشند.
قابل دستیابی بودن
یکی دیگر از ویژگی های مهم شاخص های کلیدی عملکرد، قابل دستیابی بودن آن است. به این معنا که جمع آوری و معین این شاخص برای تیم دیجیتال مارکتینگ ساده و ارزان باشد و مجبور به صرف هزینه های زیاد نشوند.
مرتبط بودن
در معین KPIهای دیجیتال مارکتینگ باید یک نکته مهم را همواره مد نظر قرار داد و آن، مرتبط بودن (Relevant) شاخص با نوع عملکرد بازاریابی است. به این معنا که در معین شاخص های کلیدی عملکرد باید اهداف بازاریابی دیجیتال را در نظر گرفت و شاخص هایی را معین کرد که با اهداف معین شده سازمان، هم سو و مرتبط باشند
زمان مند بودن
یکی از نکات مهمی که در مدل SMART برای معین شاخص های کلیدی عملکرد به آن توجه شده این است که شاخص مورد نظر باید محدود به زمان (Time-bound) باشد، یعنی برای دستیابی به آن، یک بازه زمانی تعیین وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر بخواهیم برای یک کمپین بازاریابی موبایلی، زمان را تعیین کنیم، می توانیم درصد باز شدن آن ایمیل را طی یک ماه، به عنوان یک شاخص اندازه گیری در نظر بگیریم.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در پرفورمنس مارکتینگ
معین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ به منظور اندازه گیری و ارزیابی عملکرد برنامه ها و کمپین های بازاریابی انجام می گردد، به همین علت نیز باید در فرایند معین این شاخص ها دقت زیادی داشت و مواردی را معین کرد که پرفورمنس یا عملکرد مارکتینگ را به درستی اندازه گیری نمایند.
با توجه به اهمیت شاخص های کلیدی عملکرد در ارزیابی پرفورمنس مارکتینگ، در ادامه مهم ترین KPI ها معرفی می شوند.
رشد فروش
جای تعجب نیست اگر رشد فروش یکی از مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ باشد؛ چراکه استراتژی بازاریابی هر سازمانی در نهایت با هدف رشد اندازه فروش آن سازمان تدوین می گردد. رشد فروش همان چیزی است که هدف اصلی صاحبان کسب وکار است و برای آن کوشش می نمایند.
شاخص رشد فروش به این معناست که اندازه فروش یک شرکت در یک دوره خاص اندازه گیری شده و با مقایسه با دوره های قبل، استراتژی ها، کمپین ها و برنامه های مناسبی برای آن در نظر گرفته گردد. به عنوان مثال اگر در استراتژی بازاریابی دیجیتال یک شرکت، کمپین بازاریابی ایمیلی در نظر گرفته شده است، باید اندازه فروش شرکت بعد از خاتمه کمپین اندازه گیری گردد تا به این نکته مهم دست پیدا نمایند که اصلا بازاریابی ایمیلی برای فروش محصولات و خدمات آن ها مناسب است یا نه و به طور کلی چه تغییراتی باید در تدوین استراتژی های خود داشته باشند.
سرنخ ها
سرنخ (Lead) یکی از شاخص های مهم کلیدی عملکرد در ارزیابی پرفورمنس مارکتینگ به شمار می رود. هر اندازه بتوانید در کمپین های بازاریابی دیجیتال سرنخ های بیشتری به دست بیاورید، به همان فرصت های فروش بیشتری به دست خواهید آورد و شانس فروش شما افزایش پیدا می نماید.
بیایید همان مثال کمپین بازاریابی ایمیلی را در نظر بگیریم، شاید این کمپین در گام اول منجر به فروش بیشتر شما نگردد، اما اگر بتواند سرنخ های بیشتری را به سمت سازمان شما راهنمایی کند، یک شاخص مناسب برای اندازه گیری پرفورمنس مارکتینگ محسوب می گردد.
البته در ارزیابی سرنخ ها باید به تعداد و کیفیت آنها هم توجه کنید. فرض کنید کسب وکار شما نرم افزار می فروشد، در این صورت تعداد افرادی که به وسیله ایمیل با شما ارتباط گرفته و نسخه رایگان نرم افزارتان را نصب نموده اند، همان سرنخ های باکیفیتی هستند که بعد از استفاده نسخه آزمایشی محصول تان، از یک مشتری بالقوه به یک مشتری بالفعل تبدیل خواهند شد و اندازه رشد فروش شما را در آینده تضمین خواهند کرد.
آنچه در اندازه گیری شاخص های کلیدی عملکرد در رابطه با سرنخ ها قابل توجه است، تعداد آن ها نیست، بلکه کیفیت تعامل آن ها اهمیت دارد.
بازگشت سرمایه (ROI)
یکی از KPI های مهم که در تدوین استراتژی های دیجیتال مارکتینگ نقش مؤثری دارد، بازگشت سرمایه است. این شاخص کلیدی عملکرد تعیین می نماید که چه اندازه برای برنامه های بازاریابی دیجیتال هزینه نموده اید و در مقابل، اندازه فروش تان چقدر رشد داشته است.
شاخص کلیدی بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ می تواند نقش مهمی در توجیه بودجه بازاریابی داشته باشد و اندازه کارایی برنامه های مارکتینگ را نشان می دهد. به همین علت نیز دیجیتال مارکترها باید این شاخص کلیدی عملکرد را در تدوین استراتژی خود در نظر بگیرند.
هزینه جذب و طول عمر یک مشتری
یکی دیگر از شاخص های کلید عملکرد که برای ارزیابی پرفورمنس (performance) مارکتینگ در نظر گرفته می گردد، اندازه گیری هزینه ای است که برای جذب و نگهداری یک مشتری خرج می گردد.
با این شاخص می توان تعیین کرد که یک سازمان برای جذب یک مشتری تازه و نگهداری مشتریان فعلی تا چه اندازه می تواند هزینه کند. بعلاوه معین می نماید که بهتر است هزینه مورد نظر را صرف نگهداری مشتریان فعلی و افزایش طول عمر آنها بنمایند یا بخشی از آن را برای جذب مشتریان تازه صرف نمایند.
نرخ تبدیل
یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد که در ارزیابی فرایندهای دیجیتال مارکتینگ نقش مهمی دارد، اندازه گیری نرخ تبدیل (Conversion Rate) است. این KPI تعداد کاربرانی را که اقدام مورد نظر شما را انجام داده اند، نشان می دهد.
به عنوان مثال شما لینکی را در شبکه های اجتماعی خود قرار داده اید که کاربران را به صفحه فرود سایت شما راهنمایی می نماید، ممکن است هزار کاربر این لینک را مشاهده نمایند، اما از بین آنها تنها 200 نفر روی آن کلیک نموده و وارد صفحه فرود شده و فرم سرنخ را پر می نمایند. صرف نظر از اینکه چه تعداد از این 200 نفر خرید انجام می دهند، نرخ تبدیل شما نشان می دهد که پیروز به جذب 200 سرنخ شده اید.
نرخ تبدیل یکی از شاخص های کلیدی عمکرد در دیجیتال مارکتینگ است که برای مدیران بازاریابی اهمیت زیادی دارد، زیرا نشان می دهد که کمپین بازاریابی آن ها چقدر پیروز بوده و اندازه بازگشت سرمایه را معین می نماید.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در ایمیل مارکتینگ
ایجاد یک استراتژی قدرتمند ایمیل مارکتینگ می تواند نقش مهمی در پیروزیت کلی استراتژی بازاریابی و رشد کسب وکار شما داشته باشد. به همین علت نیز یکی از روینمودهای مهم که در تدوین استراتژی های دیجیتال مارکتینگ به آن توجه می گردد، بازاریابی ایمیلی است.
در معین شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکینگ نیز به بازاریابی ایمیلی توجه ویژه ای شده و یکی از شاخص های مهم برای ارزیابی پیروزیت کمپین های مارکتینگ محسوب می گردد. در جهانی امروز که بسیاری از کاربران از پست الکترونیکی یا همان ایمیل برای مکاتبات خود استفاده می نمایند، تدوین و اجرای ایمیل مارکتینگ و ارزیابی آن به عنوان یک شاخص ارزیابی عملکرد، نکته مهمی است که مدیران بازاریابی دیجیتال از آن غافل نیستند.
در ادامه مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد در e-mail marketingیاهمان ایمیل مارکتینگ که برای اثربخشی کمپین های بازاریابی ایمیلی به کار برده می شوند، معرفی خواهند شد.
نرخ بازشدن ایمیل
نرخ باز شدن ایمیل (Open Rate) یکی از مهم ترین معیارهایی است که در معین اندازه اثربخشی کمپین های ایمیل مارکتینگ باید به آن توجه داشته باشید. این شاخص کلیدی عملکرد نشان می دهد که اندازه اثربخشی بازاریابی ایمیلی شما چه اندازه بوده است و نشان دهنده نرخ باز شدن ایمیل به وسیله کاربران است.
Open Rate می تواند در فرایند ارزیابی عمکرد استراتژی های دیجیتال مارکتینگ، کارآمد باشد. البته فراموش نکنیم که بسیاری از ما به عنوان کاربران جهانی اینترنت هر روز با سیل عظیمی از ایمیل ها در صفحه شخصی خود روبه رو هستیم که در بسیاری از مواقع بدون باز کردن، آنها را روانه بخش اسپم می کنیم.
پس اگر می خواهید در ارزیابی KPI ایمیلی خود نتیجه مثبتی را دریافت کنید، باید فرایند بازاریابی ایمیلی را بهبود داده و محتوایی را برای کاربران ارسال کنید که ارزش باز شدن داشته باشد. مواردی مانند موضوع ایمیل و همین طور نام فرستنده، می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای روی نرخ باز شدن ایمیل داشته باشد.
نرخ کلیک
یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد در ایمیل مارکتینگ، نرخ کلیک است که نسبت به Open Rate، شاخص مهم تری محسوب می گردد. نرخ کلیک نشان می دهد که چه تعداد از کاربران نسبت به اقدامی که از آن ها خواسته شده، عکس العمل نشان داده و روی لینک مد نظر شما کلیک نموده اند.
تقریبا هدف تمام ایمیل های بازاریابی این است که مخاطب خود را وادار به یک عمل نمایند. به عنوان مثال با قرار دادن یک لینک در متن ایمیل، مخاطب روی آن کلیک نموده و وارد صفحه فرود گردد؛ در این صورت دو اقدام از سوی کاربر امکان پذیر است: در برترین حالت محصول یا خدمت شما را خریداری می نماید و در صورتی که تنها وارد صفحه فرود سایت شما گردد و خریدی هم انجام ندهد، ترافیک سایت تان را بالا می برد.
بنابراین، وقتی نوبت به اندازه گیری اثربخشی استراتژی بازاریابی ایمیلی می رسد، نرخ کلیک، معیاری است که بازاریابان ایمیلی باید به آن توجه داشته باشند؛ چراکه درصد کاربرانی را نشان می دهد که روی لینک ثبت شده در ایمیل شما کلیک نموده اند.
نرخ کلیک برای باز کردن
در فرایند ارزیابی اندازه پیروزیت کمپین های بازاریابی ایمیلی، نرخ کلیک برای باز کردن (Click-to-Open Rate) نیز قابل توجه است. این شاخص درصد کاربرانی را نشان می دهد که ایمیل شما را باز نموده و اقدام مورد نظر شما را انجام داده اند.
اگرچه کاربران در سایت شما خریدی انجام نمی دهند، اما این شاخص نشان می دهد که محتوای ایمیلی شما با مخاطبان ارتباط برقرار نموده و آنها را وادار به انجام یک عمل نموده است.
نرخ کلیک برای باز کردن یک شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ محسوب می گردد که اندازه اثرگذاری محتوای شما را نشان می دهد و می تواند معیار درستی در تدوین استراتژی های محتوایی باشد.
نرخ لغو اشتراک
شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ همواره نشان دهنده نقاط مثبت پرفورمنس ما نیستند و در بعضی مواقع، اندازه گیری آنها باعث می گردد که برای برطرف نقاط ضعف خود دست به کار شویم.
نرخ لغو اشتراک، درصد مخاطبانی را نشان می دهد که تصمیم گرفته اند ایمیل های شما را دریافت ننمایند.
این KPI به شما یاری می نماید که در تدوین استراتژی های بازاریابی ایمیلی خود دقت بیشتری داشته باشید و با فراوری محتوای مجذوب کننده و اثرگذار، مخاطبان را به سمت محصولات و خدمات تان جذب کنید.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا یکی از روینمودهای استراتژیک است که تمرکز آن بر ایجاد و انتشار محتوای ارزشمند، رایگان و مرتبط است. این محتوا در قالب پست های وبلاگ، مقالات، اینفوگرافی، کتاب های الکترونیکی و … سعی در جذب مخاطبان دارد.
کسب وکارها از بازاریابی محتوا به عنوان ابزاری جهت افزایش آگاهی از برند، ایجاد سرنخ، ایجاد یک جامعه از مخاطبان آنلاین و در نهایت، افزایش فروش خود استفاده می نمایند.
با توجه به اهمیت بازاریابی محتوا در فرایند تعامل با مخاطبان، معین شاخص های کلیدی عملکرد و اندازه گیری آن ها می تواند نقش مهمی در بهبود استراتژی های بازاریابی و رویکرد دیجیتال مارکتینگ سازمان ها داشته باشد و مدیران بازاریابی باید نسبت به معین و ارزیابی KPI های محتوایی نیز هوشیار باشند.
مواردی که در ادامه ذکر می شوند، برترین شاخص های کلیدی عملکرد در بازاریابی محتوا هستند که باید به آن ها توجه داشته باشید.
ترافیک
محتوای شما هر اندازه مفید و ارزشمند باشد، اگر از سوی کاربران دیده نگردد، اهمیتی نخواهد داشت. بنابراین اندازه گیری ترافیک سایت یک معیار مهم در ارزیابی پرفورمنس بازاریابی محتوای شما محسوب می گردد. همه بازاریابان باید شاخص کلیدی عملکرد ترافیک سایت را ردیابی نموده و اندازه اثرگذاری محتوای فراوریشده را آنالیز نمایند.
ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس می توانند در فرایند ارزیابی این KPI به شما یاری نمایند تا با آنالیز اندازه تعامل کابران با محتوای منتشرشده، استراتژی های محتوای خود را بهبود بخشید.
رتبه جست وجو و کلمات کلیدی
یکی از مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ که اندازه اثربخشی محتوای شما را نشان می هد، رتبه ای است که در موتورهای جست وجو به دست آورده اید؛ به این معنا که محتوای فراوریشده به وسیله شما تا چه اندازه مورد احتیاج کاربران بوده و آن را جست وجو نموده اند.
هر اندازه رتبه سایت شما در موتورهای جست وجو بالاتر باشد، ترافیک بیشتری به دست خواهید آورد. بنابراین این KPI می تواند اندازه اثرگذاری محتوای شما و هم سو بودن آن را با احتیاج کاربران نشان دهد و در آینده بتوانید محتوای تأثیرگذارتری را فراوری کنید.
با توجه به اهمیت این شاخص، در بخش مربوط به شاخص های کلیدی عملکرد در سئو دوباره به آن بازمی گردیم.
نظرات
یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد که نشان دهنده اندازه تأثیرگذاری محتوای شماست، درصد نظراتی است که کاربران برای محتوای شما ارائه می دهند. هر اندازه محتوای مورد نظر بتواند تعامل بیشتری با مخاطبان برقرار کند، کامنت بیشتری دریافت می نماید.
اندازه گیری این KPI یاری می نماید تا استراتژی های محتوایی خود را تقویت نموده و بهبود دهید. به همین دلیل توجه داشته باشید که نظرات مخاطبان، چه مثبت و چه منفی را بدون پاسخ نگذارید، زیرا عدم جوابگویی به معروفیت برند شما آسیب خواهد زد.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در سئو
برای بهینه سازی موتورهای جست وجو (سئو) شاخص های کلیدی عملکرد متعددی وجود دارد که اندازه گیری آن ها می تواند در بهبود فرایند سئوی وبسایت شما تأثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
همانطور که در بخش بازاریابی محتوا اشاره شد، فراوری یک محتوای مناسب و مورد احتیاج مخاطبان، می تواند سایت شما را در صفحه اول گوگل نمایش دهد که باعث بالا رفتن ترافیک وب سایت، افزایش آگاهی از برند، دستیابی به سرنخ های بیشتر و در نهایت، فروش بالاتر خواهد شد.
با توجه به اهمیت سئو در بهبود پرفورمنس مارکتینگ، معین شاخص های کلیدی عملکرد، نقش مؤثری در پیروزیت کسب وکارها در فضای آنلاین خواهد داشت. بر همین اساس نیز در ادمه مهم ترین KPI های بهبود سئو معرفی می شوند. توجه به این شاخص ها نقش مهمی در بهینه سازی سایت شما برای دیده شدن در رتبه های اول موتورهای جست وجو خواهد داشت.
نرخ تبدیل ارگانیک
نرخ تبدیل ارگانیک به معنای اندازه گیری اندازه کلیک های هدفمند کاربران است. این شاخص کلیدی عملکرد نشان می دهد که چند درصد از کاربران سایت برای یک هدف خاص روی آن کلیک نموده اند.
فرض کنید یک کمپین فروش نسخه آزمایشی محصول را راه اندازی نموده اید، اندازه گیری شاخص نرخ تبدیل نشان می دهد که این کمپین تا چه اندازه پیروز بوده و چه تعداد از کاربران با قصد تهیه این محصول آزمایشی، کلیک نموده اند.
ترافیک ارگانیک
یکی از شاخص ها کلیدی عملکرد در سئو که اندازه اثربخشی کمپین های محتوایی را نشان می دهد، کسب ترافیک ارگانیک است.
در واقع به این معنا که چه تعداد از کاربران با استفاده از موتورهای جست وجو مانند گوگل یا بینگ و جست وجوی یک کلمه کلیدی، به سایت شما وارد شده اند.
برای بهبود این شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ، بهتر است در جست وجوی کلمات کلیدی مرتبط با محصولات و خدمات خود دقت نموده و محتوایی را فراوری کنید که مطابق با نوع جست وجوی کاربران باشد. در این صورت، ترافیک سایت شما بالاتر می رود و سرنخ ها و مشتریان بیشتری را به دست خواهید آورد.
نرخ کلیک
نرخ کلیک، درصد کاربرانی را که روی لینک سایت شما در موتورهای جست وجو کلیک نموده اند، نسبت به کاربرانی که تنها آن را مشاهده نموده اند، نشان می دهد.
فرض کنید شما در حوزه فراوری کاغذ روغنی فعالیت می کنید، کاربری در موتور جست وجوی گوگل عبارت کلیدی (از کجا کاغذ روغنی مرغوب بخرم؟) را جست وجو می نماید، در اینجا نرخ کلیک، نشان دهنده اندازه کلیک هایی است که روی لینک مورد نظر شده است. مثلا لینک شما به وسیله هزار کاربر دیده شده، اما تنها 300 کاربر روی آن کلیک نموده اند.
توجه داشته باشید تگ شرحات متا (Meta Description) و نوع تصویری که انتخاب می کنید، در بالا رفتن نرخ کلیک سایت تان تأثیرگذار خواهد بود.
نرخ پرش
bounce rate یا نرخ پرش به عنوان یکی از شاخص های کلیدی عملکرد در سئو، نشان دهنده درصدی از بازدیدنمایندگان سایت است که خیلی زود و پس از مشاهده تنها یک صفحه، از سایت شما خارج می شوند.
نرخ پرش بالا به عنوان یک شاخص اندازه گیری، نقاط منفی سایت شما را نشان می دهد که دلایل متعددی دارد:
- محتوای سایت شما ناکارآمد است و باید آن را بهبود دهید.
- محتوای ارائه شده در سایت شما جوابگوی احتیاج کاربر نیست.
- مخاطبان هدف خود را به اشتباه انتخاب نموده اید.
- سرعت سایت شما خیلی پایین است و درنتیجه، کاربر خیلی زود از آن خارج می گردد.
با اندازه گیری این شاخص کلیدی عملکرد می توانید نقاط ضعف سایت تان را پیدا نموده و آن ها را بهبود دهید.
زمان بارگذاری
ما در عصری زندگی می کنیم که با سرعت عجین شده است، به همین علت نیز کاربران فضای دیجیتال در سایتی که سرعت بالا آمدن آن پایین باشد، زمان زیادی نمی مانند.
در معین شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ، حتما باید به سرعت بالا آمدن و بارگذاری وبسایت خود توجه کنید. زمان بالا آمدن صفحه یک سایت بین 2 تا 5 ثانیه است که اگر سریع تر هم اتفاق بیفتد، بهتر است.
بنابراین کاربران بیشتر از 5 ثانیه روی صفحه شما نمی مانند و اگر بیشتر طول بکشد، از آن خارج شده و باعث بالا رفتن نرخ پرش می شوند که در ارزیابی KPI ها، نتیجه خوبی نخواهد بود.
رتبه بندی در موتورهای جستجو
همانطور که در بخش بازاریابی محتوا گفته شد، دستیابی به رتبه های بالا در موتورهای جست وجو یکی از شاخص های کلیدی عملکرد در سئو محسوب می گردد. مدیران بازاریابی وقت و هزینه زیادی را صرف یافتن کلمات کلیدی مناسب می نمایند تا کاربران بیشتری را به سمت سایت خود راهنمایی نموده و ترافیک بیشتری را به دست بیاورند.
بنابراین این شاخص کلیدی عملکرد با نشان دادن رتبه ای که محتوای شما در موتورهای جست وجو با دست آورده است، نوع عملکرد محتوایی شما را در فرایند دیجیتال مارکتینگ ارزیابی می نماید.
تعداد بک لینک ها
بک لینک (backlink) لینکی است که از سایت های دیگر به سایت شما داده می گردد. دریافت لینک از سایت های دیگر را بک لینک سازی می گویند که به عنوان یک شاخص کلیدی عملکرد در سئو شناخته می گردد.
این معیار در ارزیابی فرایند رتبه بندی وب سایت ها در موتورهای جست وجو استفاده می گردد، به این معنا که اگر بک لینک های بیشتری از سایت های دیگر دریافت کنید، رتبه بالاتری در موتورهای جست وجو به دست خواهید آورد.
بنابراین یکی از روینمودهایی که مدیران بازاریابی دیجیتال در فرایند ارزیابی شاخص های کلیدی عملکرد باید به آن توجه داشته باشند، بک لینک سازی است.
بازدید از صفحه
از دیگر شاخص های کلیدی عملکرد در ارزیابی سئو، اندازه بازدید از صفحه (Pageviews) است. این KPI نشان می دهد که صفحات وبسایت شما به وسیله کاربران دیده شده اند. نرخ بالای بازدید، نشان دهنده اندازه علاقه کاربران به محتوای سایت شما خواهد بود.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی شبکه های اجتماعی
مشتریان شما، مشتریان بالقوه شما، رقبای شما و حتی شاید مادربزرگ شما در شبکه های اجتماعی حضور دارند. به همین علت نیز یک کانال بازاریابی مهم و ضروری برای هر کسب وکاری محسوب می شوند. اگر می خواهید اولین چیزی باشید که مردم بعد از بیدار شدن می بینند، باید در شبکه های اجتماعی حضور داشته باشید.
البته تنها حضور در شبکه های اجتماعی کافی نیست، باید یک حضور مؤثر داشته باشید. برای سنجش این حضور کارآمد نیز باید شاخص های کلیدی عملکرد شبکه های اجتماعی را به درستی بشناسید تا یک پرفورمنس درست داشته باشید.
تعداد لایک و فالوور
به طور معمول، مهم ترین شاخص کلیدی عملکرد در ارزیابی کمپین های بازاریابی صفحات اجتماعی، تعداد علاقه مندی و دنبال نمایندگان یک صفحه است. اگر یک کاربر دنبال نماینده یا فالوور صفحه شما در یک شبکه اجتماعی گردد، به این معناست که محتوای شما را پسندیده است و می خواهد پست ها و به روزرسانی های بیشتری را از صفحه شما ببیند.
البته تنها داشتن تعداد دنبال نماینده زیاد نمی تواند معیار درستی برای ارزیابی صفحه شما باشد، فالوورهای زیاد درصورتی معیار خوبی محسوب می شوند که به همان تعداد نیز از آنها لایک و کامنت دریافت کنید.
نرخ تعامل
Engagement rate یا نرخ تعامل یکی از شاخص های کلیدی عملکرد در شبکه های اجتماعی است که معیار ارزیابی بسیار مناسبی بوده و اندازه تعامل کاربران را با محتوای صفحه شما نشان می دهد. نرخ تعامل حاصل جمع لایک، نظرات و به اشتراک گذاری یک محتوا است.
هر اندازه یک محتوا بتواند لایک و کامنت بیشتری دریافت کند و کاربر آن را با سایر کاربران در شبکه اجتماعی به اشتراک بگذارد، نرخ تعامل بیشتری کسب خواهد نمود و یک KPI مناسب برای ارزیابی کمپین های شما در شبکه های اجتماعی خواهد بود.
ریچ (Reach)
یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ که به خصوص در شبکه های اجتماعی کاربرد زیادی دارد، اندازه Reach است. ریچ را در اینجا می توانیم به بازدیدنماینده تعبیر کنیم، یعنی محتوای مورد نظر تا چه اندازه در معرض دید کاربران قرار گرفته است.
این KPI می تواند در افزایش آگاهی از برند تأثیر مثبت داشته باشد و اگر بتوانید با این کاربران تعامل برقرار کنید، نتایج بهتری به دست خواهید آورد.
ایمپرشن
ایمپرشن (Impression) یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد در شبکه های اجتماعی به شمار می رود که تعداد دفعات دیده شدن یک پست را نشان می دهد و تفاوت آن با Reach در این است که ایمپرشن به معنای تعداد دفعات دیده شدن است، نه تعداد کاربرانی که آن پست را دیده اند؛ یعنی ممکن است محتوای مورد نظر چندین بار از سوی یک کاربر دیده گردد.
این KPI به معنای دیده شدن کامل نیست، یعنی یک کاربر ممکن است این محتوا را دیده باشد، اما روی آن مکث ننموده و به جزئیات آن توجه زیادی نداشته باشد.
تگ و منشن
یکی دیگر از قابلیت هایی که شبکه های اجتماعی در اختیار کاربران خود قرار می دهد، تگ کردن و منشن کردن است. این قابلیت نیز به عنوان یک شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ محسوب می گردد. اگر صفحه شما به وسیله کاربر دیگری تگ یا منشن گردد، یک معیار ارزیابی مثبت جهت در ارزیابی فعالیت شما در شبکه های اجتماعی محسوب می گردد.
کلام آخر
دیجیتال مارکتینگ به عنوان یکی از فرصت های تازه بازاریابی در جهان امروز شناخته شده است و کمتر کسب وکاری است که از آن برای بازاریابی خود و فروش بیشتر استفاده نکند.
یکی از نقاط مثبت دیجیتال مارکتینگ امکان ارزیابی فرایندهای بازاریابی آن است. به این معنا که با معین شاخص های کلیدی عملکرد، امکان آنالیز و ارزیابی استراتژی ها و کمپین ها را فراهم نموده و باعث رشد و بهبود عملکرد دیجیتال مارکتینگ کسب وکارها می گردد.
در این مقاله سعی شد با تعریف شاخص های کلیدی عملکرد، مهم ترین KPI های مرتبط با دیجیتال مارکتینگ معرفی گردد و انواع این شاخص ها در شاخه های متعدد بازاریابی دیجیتال مانند پرفورمنس مارکتینگ، سئو، شبکه های اجتماعی و بازاریابی محتوایی آنالیز شوند.
منبع: مجله شنبه